اگر یك كودك خسته نتواند بخوابد، تبدیل به یك هیولا میشود. بنابراین برنامه خواب كودك خود را به هیچ وجه برهم نزنید. البته كودكان تا سن پنج سالگی یاد میگیرند كه خودشان را كنترل كنند، اما قبل از آن، عدم تأمین خواستهها و نیازهایشان، روی حالات و روحیات آنها تأثیر بسیاری دارد.
با نگاههای خشونتبار خود او را نترسانید گاهی اوقات با نوع نگاه خود و یا یك جمله كوتاه مثل «صبر كن برسیم خونه» موجب ترس و دلهره كودك میشوید؛ در حالی كه میتوانید با صدایی بسیار ملایم و آرام به او بگویید: «یك كم دیگه صبر كن تا برسیم خونه».
نیاز آنها به كاوش كردن و كنجكاوی كاملا طبیعی است. بنابراین حتی اگر یك كودك سه ساله بداند كه نباید روی میز را خط خطی كند، ممكن است نتواند جلوی خودش را بگیرد و این كار را انجام دهد. برخی قوانین روشن و واضح و انتظارات خود را برای او مشخص كنید.
قبل از آنكه یك رفتار یا یك اتفاق ناخوشایند بروز كند، میتوانید با نرمی و مهربانی بسیار به او بگویید: «همیشه یادت باشد كه فقط روی كاغذ نقاشی بكشی» دقیق باشید وقتی كه كودكتان چهارسالگی را تمام میكند، دیگر میتوانید برخی از حرفهایتان را به او بگویید و بدانید كه میتواند شما را درك كند. شاید مجبور باشید ساعاتی كنار او نباشید؛
پس به او بگویید كه مجبورید برای انجام كاری مدتی از او دور باشید؛ اما به محض بازگشتتان صددرصد وقتتان را به او اختصاص دهید. وقتی كه تلفنی به او میگویید همین الان میرسم و نیم ساعت طول میكشد تا به خانه برسید، مسلماً اعتماد او به حرفهای شما از بین میرود و كج خلقیهایش شروع میشود.
در حالی كه دیگران فقط قصد بغلكردن و محبت كردن دارند. كودكان از قرار گرفتن در آغوش كسانی كه نمیشناسند، احساس ترس میكنند. انتظارات رفتاری و اخلاقی خود را برای كودكتان روشن كنید یكی از نشانههای بزرگ شدن این است كه عملكرد ما از روی احساساتمان نباشد.
ما نمیتوانیم تمام دلایل ترس كودك خود را درك كنیم و به همین دلیل هم نمیتوانیم جلوی آنها را بگیریم. بعضی اوقات كودكان از چیزی میترسند كه اصلا به ذهن ما خطور نمیكند.
به یاد داشته باشید كه هرگز در این رابطه خشونت و تندی از خود بروز ندهید؛ بلكه با مهربانی درصدد رفع آن برآیید. به طور شفاف به او توضیح دهید كودك شما سرشار از طغیان و شورش است؛ چند دقیقه دست از كار بكشید و به او توضیح دهید كه باید غذا درست كنید، كار كنید یا با كسی حرف بزنید و بعد از تمام شدن كارتان حتما با او بازی خواهید كرد.
جای هیچ گونه نگرانی نیست. به او كمك كنید تا واژهها را یاد بگیرد یك كودك شاید به سختی بتواند احساساتش را با كلمات بگوید. شما باید به او كمك كنید تا واژهها را یاد بگیرد؛ مثلاً، قبل از وارد شدن در یك جمع غریبه كه مطمئن هستید به كودكتان توجه خواهد شد
و اطرافیان او را در آغوش میگیرند و او با قرار گرفتن در این شرایط دچار ترس و دستپاچگی میشود، به او بگویید: «آنجا جمعیت زیادی است كه از دیدن ما به هیجان میآیند من كمی دستپاچه شدهام، تو چطور؟»
حتی هنگام بازی كردن با چیزی باز هم میخواهند شما در كنارشان باشید. آنها نمیتوانند تحمل كنند كه شما با تلفن صحبت كنید یا در آشپزخانه مشغول تهیه شام باشید و یا با دوستتان حرف بزنید.
اگر شما را در كنار خود داشته باشند، میتوانند به هر آنچه میخواهند برسند. حتی اگر سرشان داد و فریاد كنید، باز هم شما را در كنارشان میخواهند و تمام اینها فقط به یك چیز مرب
وط میشود: «عشق»؛ نیاز اولیه انسانها. كودكان دوست دارند مطمئن شوند كه كسی مراقبشان است. وقتی كه كودكتان بزرگتر میشود (در دوران پیش دبستانی و دبستان) بهتر میتواند محبت شما را در زمانهای مشخص جستجو كند. در این سالها باید كمكم مقابله و جلوگیری از رفتارهای نادرست كودك خود را آغاز كنید.
در طول روز گاهی از او تعریف و تمجید كنید و این كار را با جملات بسیار ساده و ابتدایی انجام دهید؛ مثل: «تو امروز اتاقت را مرتب كردهای و من به تو واقعاً افتخار میكنم.» زمانی كه باید در كنار فرزندتان باشید، این كار را به طور كامل انجام دهید.
بچهها در سنین 3- 4 سالگی سؤالات بیشماری دارند و پیوسته از بزرگترهایشان سؤال میپرسند و گاه بزرگترها بدون توجه به حرفهای آنها فقط سر خود را تكان میدهند. اما وقتی میتوانید فقط با صرف چند دقیقه وقت به حرفهای كودكتان به دقت گوش دهید و به او نگاه كنید تا مطمئن شود كه حواستان كاملاً به اوست، چرا این كار كوچك را از او دریغ میكنید؟
نوزادان و كودكان نوپا نمیفهمند كه چرا از آنها مراقبت نمیشود؛ در حالی كه آنها میخواهند بزرگترهایشان از آنها مراقبت كنند. بنابراین تمام آنچه باید انجام دهید، این است كه پدر یا مادر باشید و نیازهای كودك خود را برآورده سازید.